حکایت مگس و پر کاه
یک مگس بر پرِکاهی که آن پرکاه بر ادرار خر، روان شده بود، نشست. مگس با غرور بر ادرار خر کشتی می راند و می گفت:من به علم دریانوردی و کشتی رانی آگاهم و تفکر بسیاری در این کار کرده ام. این دریا و کشتی را ببینید و نیز مرا ببینید که چگونه کشتی می رانم. او بر سر دریا در ذهن کوچک خود کشتی می راند. آن ادرار به عنوان دریای بی ساحل و آن کاه به عنوان کشتی بزرگ به نظرش می آمد، بدین دلیل که او آگاهی و بینش کمی داشت. جهان هر کس به اندازه ذهن و بینش اوست. در واقع آدمِ مغرور و کج اندیش مانند این مگس است که به اندازه درک ادرار الاغ و برگ کاه، عقل دارد.
حکایت مار و اره بر روی میز
یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری شد. نجار عادت داشت موقع رفتن، بعضی از وسایل کارش را روی میز نجاری بگذارد و برود. آن شب هم اره را روی میز گذاشته و رفته بود. همین طور که مار در دکان نجاری گشت می زد و دنبال غذا میگشت ناگهان بدنش به اره گیر کرد و کمی زخمی شد. مار بسیار عصبانی و ناراحت شد و برای دفاع از خود و تلافی، اره را گاز گرفت. اما با این کار دور دهانش هم زخم شد و خونریزی کردمار نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده و فکر می کرد اره موجودی است که به او حمله کرده و اگر کاری نکند مرگش حتمی است. پس برای آخرین بار سعی کرد از خود دفاع کند. مار به طرف اره حمله کرد و بدنش را دور اره پیچید و اره را با تمام قدرت فشار داد…
صبح که نجار به دکان آمد، دید روی میز به جای اره، لاشه ماری بزرگ و زخمآلود افتاده است! ماری که فقط و فقط به خاطر نادانی و خشم زیاد مرده است
درس اخلاقی
این روزها روی هر میز ممکن است اره ای باشد،در وضعیت غبار آلود و کدر نباید به گمان باطل به هر رقیب احتمالی حمله کرد،بعضی از روی ناآگاهی و جهل برای حفظ موقعیت خود ممکن است به اشتباه بجای رقیب ،اره را نیش بزند و پر واضح است جز مرگ و خود آزاری از مبارزه با اره نتیجه ای نخواهد گرفت.
حتی اگر مار هم باشی نباید کورکورانه برای دفاع از جایگاه خود بسوی دشمن فرضی که ساخته ذهن معیوبت باشد حمله کنی!
کسی را میشناسم که بر یک جایگاه ناچیز گمارده شده تا برای ارباب خامی خدمتگزاری کند تا گوش ارباب خامش پیچیده نشود داستان این «سبزه مزبله » مرا یاد داروغه ای انداخت که برای دفاع از کشت و کار اربابش سر و صدا می کرد و به هر رهگذری فحاشی و هتاکی می کرد به این «رفیق دزد و شریک قافله» عرض کنم که:
اب نطلبیده همیشه مراد نیست ،گاه می دهند که قربانی ات کنند.«فاضل نظری»
به یک پست ناچیز گمارده شدن افتخار نیست گاه آب و نمکی است که بقربانی میدهند تا ذبحش کنند.امیدوارم داستانت شبیه حکایت مگس و ادرار خر «مولوی» نباشد که بدتر است
مار سمی،داروغه هتاک، گوشت قربانی ،مگس یا به هر اسم و صفتی که خودت را می شناسی باید با ادب و وقار با مخاطبت رفتار کنی و از جایگاه ناچیز ت دفاع کنی نه فردا گفته شود فلانی گوشش دست فلان بچه بود و نمی توانست خودش تصمیم بگیرد.یا گفته شود فلان شخص برای فلان بچه دم می جنباند.
پایان پیام/
خبرنگار::
اخبار پیشنهادی::
- لرستاناردیبهشت ۵, ۱۴۰۳شهردار مرکزی خرم آباد پاسخگو باشد
- دستهبندی نشدهاردیبهشت ۵, ۱۴۰۳نرمش و ورزش منظم پیشکسوتان خرم آباد
- لرستاناردیبهشت ۲, ۱۴۰۳عملکرد بینظیر باشگاه عقاب بروجرد در رقابتهای قهرمانی کشور (انتخابی تیم های ملی تمامی رده های سنی)
- دستهبندی نشدهفروردین ۳۰, ۱۴۰۳سرپرست انجمن بوکس کارگری خرم اباد منصوب شد
درود بر پرسنل با درابت کلدر خبر
متن دوحکایت بسیار زیبا ، به روز ، پند آموز است
هنر نویسندگی و ادبیات شما قابل تحسین بوده و از کتب پرمݝز و پر معنا الگو یافته و مسیر های آلوده زندگی را معرفی میکند تا انسانها در دام هوا و هوس و پست و مقام غرق و هلاک نشوند
سپاسگزارم
درود بر پرسنل ادیب کلدر خبرـ
دوحکایت بسیار زیبا ، به روز و پند آموز بوده
و مسیرهای آلوده و خطرناک زندگی رامعرفی کرده
تا انسانها برای تصاحب هوا و هوس وپست و مقام در دام قرار نگیرند و هلاک نشوند
پتدهای اخلاقی و اجتماعی پر معنا داشته
العاقل فی الاشاره
سپاس از مطالب زیبایتان
شهروندان خرم آباد و هم استانیهای لرستانی
سپاسگزارم
درود بر پرسنل ادیب کلدر خبرـ
دوحکایت بسیار زیبا ، به روز و پند آموز بوده
و مسیرهای آلوده و خطرناک زندگی رامعرفی کرده
تا انسانها برای تصاحب هوا و هوس وپست و مقام در دام قرار نگیرند و هلاک نشوند
پتدهای اخلاقی و اجتماعی پر معنا داشته
العاقل فی الاشاره
سپاس از مطالب زیبایتان
شهروندان خرم آباد و هم استانیهای لرستانی
💖💖💖💖💖